• خطبه ها
  • عبور از كشته شدگان جمل
مترجم : سید علی نقی فیض الاسلام

عبور از كشته شدگان جمل

 (209) (و من كلام له (عليه ‏السلام) ) لما مر بطلحة و عبد الرحمن بن عتاب بن أسيد و هما قتيلان يوم الجمل‏ لَقَدْ أَصْبَحَ أَبُو مُحَمَّدٍ بِهَذَا الْمَكَانِ غَرِيباً أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ كُنْتُ أَكْرَهُ أَنْ تَكُونَ قُرَيْشٌ قَتْلَى تَحْتَ بُطُونِ الْكَوَاكِبِ أَدْرَكْتُ وِتْرِي مِنْ بَنِي عَبْدِ مَنَافٍ وَ أَفْلَتَنِي أَعْيَانُ بَنِي جُمَحَ لَقَدْ أَتْلَعُوا أَعْنَاقَهُمْ إِلَى أَمْرٍ لَمْ يَكُونُوا أَهْلَهُ فَوُقِصُوا دُونَهُ.


ص692

 از سخنان آن حضرت عليه السّلام است در جنگ جمل آنگاه كه از سر كشته طلحه و زبير عبد الرّحمن ابن عتّاب ابن اسيد گذشت 1 هر آينه ابو محمّد (كنيه طلحه است) در اينجا دور از ديار غريب افتاده است، آگاه باشيد بخدا سوگند من كراهت داشتم كه از طايفه قريش در زير ستارگان كشته افتاده باشند، خونخواهى از فرزندان عبد مناف (طلحه و زبير كه از طرف ما در بعبد مناف منتهى ميشوند يا غير ايشان بنا بر اختلاف شرّاح) را دريافتم، و بزرگان قبيله جمح (كه در جنگ جمل همراه عائشه بودند جز دو نفر «عبد الرّحمن ابن عتّاب و عبد اللَّه ابن ربيعه» كه از ايشان كشته شد) از چنگ من گريختند، 2 بتحقيق براى امرى كه لياقت نداشتند گردن كشيدند، و بآن نرسيده گردن هاشان شكسته گرديد (خواستند براى دنيا پرستى خلافت و امارت بدست آورند به آرزوشان نرسيدند).